2009/01/12

ای رفیق نازنینی که به من کامپیوتر میدهی هی !

...
این اواخر تا اصغر لگن بشینه زمین تو فوری بمن هر چه که بخواهم میدهی . ایندفعه که سی.پی.ی. سوخت سه هفته شد که من و رفقای اینجا تا دیروز همه مهمان تو بودیم . تو فوری یک مادر برد سی.پی.یو بمن دادی . آنروز تعطیلی ام حتی به سه ساعت هم نکشید ...

شخصاً تهران را زیر و رو کردم سی.پی.یو AMD آنهم 1.8 یا مشابه که بشه چپاندش به این مامان برد پیدا نکردم تو جداً از کجا برای من سی.پی.یو گرفتی یزید ؟! ضمناً تمام برنامه هائی که میخواستم را هم نصب کردم . خیلی هم بیشتر از آنی که میخواستم . زدم پدر آن تروجانی که افتاده بود به جان اصغر را هم درآوردم ! اگرچه که این وسط تمام آرشیو دو هزار و خرده ای عکسم پاک شد ...

تمام اینها را گفتم که بتو بگویم که ازت خیلی ممنونم . هم من هم تمام بر و بچ این صفحه ...